
ساز و کار شوخی در جامعه و روانشناسی
شوخی و خنده از دیرباز همراه آدمی بوده است و سابقهای به قدمت نوع بشر دارد. شوخی نوعی بازی زبانی و کلامی است، پس احتمالا از همان زمان که انسان با زبان ارتباطاتش را شکل میداد از شوخی هم بهره میجست. در ادامه به تاریخچهی شوخی، ارتباط شوخی با زبان و مکانیسم روانکاوانهی آن میپردازیم.
تاریخچه و گونههای شوخی
شوخی از اساس امری فرهنگی است و ازین رو، محتوا و فرمِ آن در میان فرهنگها و مللهای مختلف، متفاوت است. به بیانِ آنری برگسون (فیلسوف فرانسوی) در رسالهی خنده(۱۹۰۰)، شوخی و خنده مستقیما «هوشمندی» انسان را هدف میگیرند و نه «عواطف» او را، به همین جهت تا فرهنگی را دقیق و عمیق درک نکنیم، نمیتوانیم متوجه شوخیهایش بشویم و واقعا به همان اندازه از آنها لذت ببریم که فردی از همان فرهنگ لذت میبرد.
شوخی همانند یک تیغه دو لبه عمل میکند؛ اگر دو فرد یا دو گروه با هم صمیمی باشند و رابطهی سالمی داشته باشند، در جهت تقویت رابطه گام برمیدارد اما هنگامی که دو فرد یا دو گروه با هم خصومتی داشته باشند، نقش مخرب و تحقیری ایفا میکند که حتی امکان منجر شدن آن به درگیری فیزیکی هم وجود دارد.
یکی از گونههای شوخی، شوخیهای قومیتی است؛ این نوع شوخی سابقهای طولانی دارد که احتمالا بخاطر درک و هوش اجتماعی پایین انسان های کهن بوده است. البته همین حالا هم مورد استفاده قرار میگیرد مثل تمسخر اسکاتلندیها و ایرلندیها توسط انگلیسی ها و تحقیر سیاه پوستان در امریکا. در کشور ما هم دههها شوخیهای قومیتی با تحقیر اقوام مختلف و شهرستانیها بسیار رواج داشت اما خوشبختانه مدت هاست که این قبیل شوخیها شنیده نمیشود هر چند که تاثیرشان در شکل گیری باور عمومی انکار ناپذیر است.
نوع دیگری از شوخی که برخلاف شوخی قومیتی نیازمند هوش و خلاقیت است و البته بسیار قابل توجه، شوخیهای سیاسی و اجتماعی است. این نوع از شوخی در جوامعی که حکومتهای توتالیتر و دیکتاتوری دارند بیشتر دیده میشود؛ وقتی توان و ظرفیت مطالبهگری به شکل مدنی برای شهروندان چنین جوامعی فراهم نباشد، خشم خود را با خلق موقعیتی کمیک آزاد میکنند و گویی این گونه شوخیها دروازههایی به سوی آزادی هستند.
البته که موثر بودن شوخیهای سیاسی همیشه از سمت روشنفکران به چالش کشیده شده چرا که وقتی خشم و احساس حقطلبی به وسیله شوخی تخلیه شود احتمالا دیگر این خشم راهش به خیابان ختم نشود و این چنین به اصطلاح خشمِ سیاسی هدر میرود.
در تاریخ معاصر ما هم این چنین شوخیها بسیار رواج دارد چه در گذشته که افرادی چون ایرج میرزا و عبید زاکانی به وسیلهی این جنس از شوخی و با زبانی نغز و جذاب به مبارزه با مشکلات اجتماعی و سیاسی میپرداختند و چه در حال که شبکههای اجتماعی مثل توییتر تبدیل به محفلی برای برونریزی خلاقانهی خشم به وسیلهی شوخی شدند.
باغ خندان ز گل خندان است
خنده آئین خردمندان است
خنده هر چند که از جِد دور است
جِد پیوسته نه از مقدور است
جِد بود پا به سفر فرسودن
هزل یک لحظه به راه آسودن
شوخی برای ایرج میرزا لحظهای برای آسودگیِ خاطر بود و خنده، مایه حیات و دوای هر درد بیدرمان. او بیوقفه در تلاش بود تا هر چه میدید به سخره بگیرد و تابوشکنی کند تا شاید لبخندی به لب مخاطب عبوس خود بنشاند. اما شوخی چرا باید باعث «انبساط خاطر» و «ایجاد خنده» شود؟ چه چیز منحصر به فردی در شعرهای ایرج، عبید و یا آثار «گل آقای» معاصر دوستداشتنی ما بود که اشک از گوشه چشم سرازیر میکرد و درد فشردگی دیافراگم میان ماهیچههای شکمی و ششهای پر از اکسیژن امانمان را میبرید؟
شوخی و زبان
شوخی از زبان شروع میشود؛ تا زمانی که انتخاب نکردهاید، میان سکوت یا جریان کلماتی که از قلم شما یا از زبان شما سرازیر میشود هیچ اتفاق خاصی نمیافتد؛ اما امان از زمانی که در یک فضای رسمی و جدی لب به سخن بگشایید و یک آوای زبانی را جابهجا تلفظ کنید، تپق بزنید، کلمه اشتباه را در جای نادرست به کار ببرید، کلمات را در جمله پس و پیش کنید و یا به جای یک کلمه بسیار محترمانه با جابهجایی فقط یک حرف، یک تابوواژه را در یک محیط رسمی به کار ببرید!! چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مسلماً انفجار خنده رخ خواهد داد و فضا دیگر همان فضای رسمی و خشک قبل نخواهد بود، گرچه ممکن است برای شما، شرمساری به همراه آورده باشد، اما غدد هیپوتالاموس بدنهای لرزان اطراف شما که از خنده رودهبر شدهاند چنان سیلی از هورمون آندروفین را آزاد خواهند کرد که برای مهار کردن آنها ساعتها وقت لازم خواهد بود.

گاهی اما انتخاب این کلمات «بههمریخته»، تلفظهای نادرست و جملات بیسروته به طور آگاهانه و در نهایت ظرافت و دقت باعث خلق هنر میشود: هنری به نام طنز. با اینکه هدف طنز این است که با جلب توجه و شوکه کردن مخاطب باعث خندهی او شود اما هدفی فراتر نیز در ورای یک طنز نهفته است؛ طنز، مخاطب را به تفکر وامیدارد.
طنز راه خود را به صفحهی تلویزیون، صحنهی نمایش، پردهی سینما، اینستاگرام، توئیتر و دیگر صفحات مجازی باز کرده و در میان هجوم اخبار و اتفاقات منفی این روزها، مرهمی برای روحهای آزرده فراهم کرده است.
شوخی به عنوان یک مکانیسم دفاعی
فروید دو واژهی طنز و شوخ طبعی را جدا میکند. از نظر او شوخ طبعی به بیان کلامی وابسته است و شامل انتشار ناگهانی محتوای ناخودآگاه مهار شده است و از کاریکاتور، تقلید و طنز که با آشکارسازی ابعاد پنهان یک موضوع یا تحقیر یک چیز یا با پررنگ کردن یک نقص، خنده را برمیانگیزد متمایز میکند.
طنز، نشان دادن نوعی از عدم تناسب است که با بازگرداندن ما به لذت کودکانه، ما را خوشحال میکند. از منظر اقتصاد روانی فروید میگوید که طنز، برداشتن بازداری از روی یک امر است، کمیک، حاصل پویایی فکر و طنز حاصل پویایی عواطف است. همچنین از نظر او شوخ طبعی یک مکانیسم دفاعی است که برخلاف اکثر دفاعهای روانی دیگر، هرگز محتوای ناخوشایند را از آگاهی حذف نمیکند، بلکه انرژی رانشهای سادیستی و مازوخیستی را بر سوپرایگو جابجا میکند و به ایگو اجازه می دهد به حالت بیگناهی کودکانهای بازگردد که در آن هیچ چیز نمیتواند به او آسیب برساند. فروید بر این باور بود که در شوخ طبعی، پیروزی خودشیفتگی پیروز شده است، چراکه با طنز و شوخ طبعی، ایگو باور میکند آسیب پذیر نیست.
شوخی، روشی برای مواجهه با وقایع ناخوشایند زندگی است، روشی برای جرح و تعدیل اشیاء، انسانها و شرایط است تا جایی که آن را برای یک فرد قابل تحمل کند و یا فرد را قادر سازد آنها را از زاویهای دیگر ببیند. دیدن وقایع با نگاهی چند بعدی، منجر به انتقاد یا شگفتزدگی از چیزی که دیده، شنیده و یا انجام شده است و باعث احساس رضایت یا سرگرم شدن میشود.
مانند هر مکانیسم دفاعی دیگری، شوخی و مزاح نیز در خدمت زندگی سراسر چالش و ناکامیِ انسان قرار میگیرد. با این تفاوت که شوخ طبعی و مزاح مکانیسمی پیشرفته و رشد یافته در انسان است چراکه واقعیت را انکار نمیکند و مورد غفلت قرار نمیدهد و بالعکس، ارتباط انسان با واقعیت را حفظ میکند. بنابراین ابزاری بیمارگون برای دفاع شناخته نمیشود.
اسپنسر و داروین مزاح را وسیلهای برای تخلیهی هیجان اضافی، کاهش تنش و آرام سازی میدانستند. روانشناسی تحلیلی، مزاح را به عنوان وسیلهای موثر برای بروز سایقهای جنسی و پرخاشگری میداند، از راهی که آسیبی دربر نداشته باشد (فروید، 1905، 1928).
از نظر دیگر روانشناسان، شوخ طبعی نشانهی بلوغ روانی و پختگی دفاعها است و به نوعی یک واپسروی سازگارانه و آزادسازی نیروهای سرکوب شده از راهی مثبت و سازنده است. برگلر (1956) معتقد بود شوخ طبعی وسیلهای برای فعالسازی تمایلات مازوخیستی (دیگرآزارانه) است. روانشناسان اجتماعی نیز آن را وسیلهای برای کاهش هیجان و برقراری و تسهیل ارتباط میدانند.
دیکسون (1980) معتقد است ظرفیت لذت بردن از شوخ طبعی حاصل تحول پاسخهای ابتدایی و سطحی به استرس است و انسان مدرن را قادر میسازد با استرسهایی که ناگزیر به تحمل آن است مواجه شود. این مکانیسم او را قادر میسازد حیطههای پیچیده را دریابد و به محرکها معنا بخشد و از طریق تغییر معنای محرکها، بتواند به خوبی با آن کنار بیاید.
ارتباط شخصیت با شوخ طبعی
شوخ طبعی با عوامل شخصیتی مثبتی همبسته است که آن عوامل شخصیتی نیز به نوبهی خود در توانایی تحمل ناکامی تاثیرات مثبتی بر جای میگذارند. به طور مثال، همبستگی مثبت میان شوخ طبعی با منبع کنترل درونی وجود دارد، به این معنا که انسان هایی که شوخ طبع هستند احتمالا بیشتر قادر به ایجاد انگیزه برای انجام دادن یا ندادن کارها در خود هستند.به طور مثال برای پیدا کردن انگیزهی پیشرفت نیاز کمتری به تشویق بیرونی دارند یا برای اخلاقی رفتار کردن، احتمالا نیازِ کمتری به تنبیه شدن پیدا میکنند. همچنین، این افراد خودنظارتیِ بیشتر و خودپندارهی مثبتتری دارند.
قدرت تحمل ابهام نیز در افراد شوخ طبع بیشتر است، توانایی و قدرتی که علت اصلی کاهش اضطراب است؛ چراکه اضطراب، عمدتا منبعی نامعلوم دارد و در بسیاری از موارد، ناتوانی از تحمل «ابهام» به عنوان ویژگیِ ذاتی زندگی است که تولید اضطراب میکند.
این مکانیسم به داشتن حس کنترل یا به دست آوردن کنترل واقعی بر حوادث غیر قابل کنترل نیز منجر میشود و در مواقعی نیز به شخص کمک میکند تا از افزایش تنشی که در نتیجهی پیش بینی واقعهای منفی برایش رخ داده است، رهایی یابد. کاری که مزاح میکند، در واقع پرت کردن حواس فرد از واقعهی فشارآور یا تهدید کننده است با این تفاوت که در کاهش استرس و برانگیختگی فیزویولوژیک، مؤثرتر از حواسپرتی است.
البته مزاح و شوخطبعی گاهی شکلی خودآزارانه و دیگرآزارانه به خود میگیرد و در این صورت، به سمت آسیب زدن به خود یا دیگری میرود که این نوع از شوخ طبعی، ناسالم در نظر گرفته میشود.
در نهایت میتوان گفت، توانایی شوخی کردن و خندیدن و خنداندن انسانیترین جنبهی انسان است و از آنجا که ذات شوخی در مسیری هماهنگ با طبیعت حرکت میکند، شوخی انسان را به رغم فاصله زیادی که با طبیعت گرفته است به طبیعت باز میگرداند.
پیشنهاد مطالعه: